موسیقی مدرن پر از تحولات جالب است! در پست های دیگر سایت موسقی دوره ی کلاسیک مورد بررسی قرار گرفت در این پست می خواهیم به موسیقی قرن بیستم بپردازیم.
در ادامه هارمونی و ملودی در موسیقی مدرن بررسی می شود.
قرن بیستم با هیچ کدام از عناصر موسیقی بنیادی تر از هارمونی برخورد نکرده است. با مطالعه اثار قرن بیستم متوجه تحولات بسیار بنیادی در هارمونی موسیقی مدرن می شویم! در موسیقی قرن بیستم مفاهیم جدید هارمونیک از چهار جنبه بررسی می شوند:
قبل از اینکه این جنبه ها را در موسیقی قرن بیستم بررسی کنم می خواهم یک نکته ای را خدمت علاقمندان به موسیقی متذکر شوم:
مدتی است تب یادگیری قوانین موسیقی مدرن خصوصا در هارمونی در بین علاقمندان بسیار زیاد شده است این مسئله بد نیست اما زمانی بد می شود که فرد هنوز قواعد و قوانین مربوط به دوره های گذشته را نمی داند و بعد به فکر یادگیری موسیقی مدرن است! از دید بنده همه ی این علاقه ها پوچ است و از روی بی اطلاعی می باشد و بیشتر افراد گمان می کنند برای تولید موسیقی روز باید حتما قوانین مثلا هارمونی مدرن را بدانند! در صورتی که یادگیری موسیقی مدرن مراتب خود را دارد به صورت کلی شما می بایست ابتدا قوانین باروک و کلاسیک را به خوبی یادبگیرید بعد به فکر دوره های دیگر باشید. نمی شود به کسی که تا دیروز در مقابل هارمونی قرن هجدهم و نوزدهم مقاومت داشت و کل دانشش در حد خواندن دو برگ از کتاب تئوری موسیقی و چند برگ از والتر پیستون بوده انتظار درک موسیقی مدرن را داشت! بنابرین سلسله مراتب را رعایت کنید و ابتدا هارمونی عمومی را یادبگیرید بعد سراغ موسیقی مدرن بروید.
موسیقی قرن بیستم:
ساخت اکورد:
در عصر موسیقی متعارف شاهد این بودیم که آکورد ها بر مبنای ترسیال ساخته می شدند. منظور از ترسیال یعنی فواصل سومی که یکی پس از دیگری روی هم قرار می گیرند و اکورد را می سازند. اصطلاح هارمونی سوم ها یا tertial harmony اشاره به همین موضوع دارد.
هارمونی سوم ها
در قرن بیستم با افزوده شدن فواصل سوم بیشتر برای ساختن اکورد های یازدهم و سیزدهم، هارمونی کوارتال و دیگر مبناهای فواصل نت ها مثل پنجم ها،هفتم ها،دوم ها و دیگر انواع آن فرهنگ اکورد های مصطلح گسترش پیدا کرد. علاوه بر این تمام سیستم های واصل جای خود را به ترکیب فواصل نامتجانس دادند. همچنین آکورد های مختلط (پولی کوردها) از دو یا چند پایه ی مختلف مورد استفاده قرار گرفتند به عنوان مثال:
بر روی هم قرار دادن تریاد دو-می-سل و فا دیز-لا دیز-دو دیز چنان که در آکورد در آکورد پتروشکای استراوینسکی آمده است.
توضیح بیشتر چند اصطلاح و نکته ی مهم در پارگراف قبل:
شاید چند اصطلاح در پاراگراف قبل برای شما نا مفهوم باشد در ادامه چند اصطلاح را بیشتر توضیح می دهم ضمن اینکه نکات مهم دیگری را نیز عنوان می کنم.
هارمونی کوآرتال:
در ترسیال دیدید که برای ساختن آکورد از فواصل سوم روی هم استفاده می شد. حال در هارمونی کوآرتال فواصل چهارم بروی هم قرار می گیرد مانند اکورد عرفانی و اسرارآمیز اثر آلکساندر اسکریابین که مرکّب از نت های C-F#-Bb-E-A-D و قفس اثر چارلز آیوز ، به این هارمونی، هارمونی کوارتال می گویند.
موسیقی مدرن – هارمونی کوارتال
هارمونی دوم ها:
این فاصله را به عنوان خوشه های صوتی یا تُن کلاستر یا tone Clusters می شناسند که نخستین بار توسط هِنری کاوِل به شکلی نظام مند به کار برده شد.
آکورد هایی که از فاصله های دوم تشکیل شده اند هارمونی دوم ها یا به اصطلاح Secondal harmony می گویند. که اینها خود نیز به چند دسته تقسیم می شوند. حال اگر این آکورد ها فقط از روی هم قرار گیری فاصله های دوم بزرگ ساخته شده باشند یک هارمونی یک پرده ای شکل می گیرد. آکورد هایی که از درجات دیاتونیک متوالی تشکیل شوند دوم های بزرگ و کوچک را همزمان در بر خواهد داشت. به این آکورد ها و اکوردهایی که تنها از فاصله های دوم کوچک تشکیل می شوند اکورد های خوشه ای یا کلاستر می گویند. در پستی جداگانه آکورد های خوشه ای را با مثال مورد بررسی قرار میدهم.
در بخش قبلی ساخت اکورد را بررسی کردیم دیدیم چگونه در موسیقی قرن بیستم از فواصلی غیر از سوم ها نیز استفاده می شود حال می خواهیم برویم سراغ توالی آکورد ها در موسیقی مدرن که بسیار مهم است:
توالی آکورد ها:
در قرن بیستم توالی معمول آکورد های پایگی موسیقی دوره ی متعارف (عمومی) غالبا کنار گذاشته شد و جای خود را به توالی های با طرح ازاد داد. این توالی ها گاه شامل آکورد هایی بودند که پایه ی انها نتی بیگانه در مایه ی مورد استفاده محسوب می شد مانند تریاد های می بمل و سل-دیز در مایه ی دو ماژور! جلوه های جدید و اصیل هارمونیک می توانند تنها با به کار گیری توالی غیر متداولی از حتی آکورد های تریادی ساده به دست آیند چنان که در پاراللیسم (Parallelism) این چنین است. در اینجا جا دارد جویبار اکورد را تعریف کنم:
دو یا چند پیشروی موازی که مستقل از یکدیگر و در زمان واحد پیش می روند اصطلاحا جویبار آکورد می گویند.
دیسونانس:
نامطبوع یا ناملایمت در یکی از درس های هارمونی راجع به این فواصل مفصل صحبت شده است اما برویم سراغ این عامل در موسیقی قرن بیستم تا ببینیم به چه شکل است.
میزان و نوع استفاده از دیسونانس، یکی از ویژگی های شاخص هارمونی قرن بیستم است. در این موسیقی حل شدن دیسونانس یا همان نامطبوعی در کنسونانس یا همان مطبوعی ضرورتی ندارد پیش تر می دیدیم که فواصل دیسونانس می بایست در فواصل کنسونانت حل می شدند در این موسیقی لازم نیست و یک اثر موسیقی می تواند صرفا شامل درجات مختلفی از دیسونانس باشد. لازم به ذکر است فواصل دیسونانت فواصلی ناپایدار هستند و تمایل دارند در فواصل کنسونانت که پایدار هستند حل شوند. ذکر شد که در موسیقی مدرن (قرن بیستم) این موضوع ضرورتی ندارد.
اما جنبه ی اخر که بسیار جالب است حذف کامل هارمونی در نمونه های افراطی می باشد!
موسیقی غیر هارمونیک:
موسیقی های کاملا آوان-گارد به مقابله با غلبه ی شیوه ی هارمونیک موجود در موسیقی غرب برخاسته اند. برخی آهنگسازان سعی کرده اند تا تمام روابط عمودی اصوات را که تداعی گرد هارمونی ها و کارکرد آنها در یک سیستم هارمونیک است حذف کنند! کاربرد نویز سفید که صدایی شامل همه ی اصوات (درواقع همه ی فرکانسها ) دقیقا به دلیل همین بلاموضوع ساختن عملکرد هارمونیک یا ملودیک به کار می رود.
ملودی و نقش آن:
طبق آنچه که در منابع معتبر تاریخی در زمنیه ی ساختار موسیقی مکتوب شده است: “ملودی تا قرن بیستم همواره عنصر اصلی موسیقی بود اما تا نیمه ی قرن بیستم نقشهای متغیری پیدا کرد.در بافت های کنترپوآنی (پُلی فونی) ملودی جایگاه برتر خود را حفظ کرده است این در حالی است که در موسیقی هایی که در آنها ریتم و هارمونی و رنگ صدایی عناصر برجسته می باشند معمولا نقشی کمرنگ تری دارد. در برخی موارد زیر و بمی صدا چندان اهمیتی ندارد بنابرین تولید ملودی به مفهوم عام آن غیر ممکن است. پاسیفیک ۲۳۱ اثر آرتور اونه گر ، یونیزاسیون اثر ادگار وارز و توکّاتا برای ساز کوبه ای اثر کارلوس چاوِس نمونه هایی از حضور فرعی ملودی به شمار می آیند.” (از لحاظ نقش آن در ساختار موسیقی)
در این پست سعی شد مطالبی پیرامون موسیقی مدرن ارائه شود پیرامون موسیقی مدرن ساعت ها می شود صحبت کرد اما دراینجا به توضیح و بررسی مختصر بسنده شده است. رفرنس های این مقاله نیز از منابع معتبر موسیقی چون تاریخ موسیقی هیوم ام.میلر و والتر پیستون می باشد.
البته هارمونی به معنای جاذبه و دافعه در بین آکوردها و در کل ، علم چگونگی وصل آکوردهاست و نه فقط آکوردسازی بر همین سبب واژه هارمونی کوارتال یک غلط مصطلح است و آکوردهای کوارتل داریم که جاذبه و دافعه ای بهم ندارند و مانند هارمونی تیرس قوانین هارمونی تشکیل نمی دهند.
ببخشید دو تا سوال داشتم :
۱- یک آکوردی مثل دو – ر – فا یا دو – ر بمل – فا در سیستم کوارتال است یا نه؟
۲- آکوردهایی مثل سل – دو – سل یا ر – فا – ر که یک صدا دوبار تکرار شده هم می توان در هارمونی کنار یک آکورد با سه صدای محتلف استفاده کرد؟ یعنی مثلا در هارمنی کارمان از آکورد دو – می – سل به می – لا – می وصل کنیم
سلام
۱-این آکورد ها بیشتر کلاستر یا خوشه ای هستند تا کوارتال کوارتال ها عمدتا از فواصل چهارم تشکیل شده ساختارشون
۲-دوبل شدن ها و حذف ها در هارمونی یک موضوع کاملا رایجی هست و در بعضی از وصلها ما مجبور میشیم بعضی از نت های آکورد مقصد رو حذف کنیم یا دوبل کنیم در هارمونی عمومی حذف سوم چندان رایج نیست به خاطر اینکه سرشت آکورد رو مخدوش می کنه ولی پنجم حذفش اولویت داره اگر چه در بعضی از موارد سوم رو هم حذف میکنیم.
البته بستگی به نوع کلی رویکرد در اون هارمونی داره
4 نظر
البته هارمونی به معنای جاذبه و دافعه در بین آکوردها و در کل ، علم چگونگی وصل آکوردهاست و نه فقط آکوردسازی بر همین سبب واژه هارمونی کوارتال یک غلط مصطلح است و آکوردهای کوارتل داریم که جاذبه و دافعه ای بهم ندارند و مانند هارمونی تیرس قوانین هارمونی تشکیل نمی دهند.
سلام سپاس از نظرتون و وقتی که گذاشتید
ببخشید دو تا سوال داشتم :
۱- یک آکوردی مثل دو – ر – فا یا دو – ر بمل – فا در سیستم کوارتال است یا نه؟
۲- آکوردهایی مثل سل – دو – سل یا ر – فا – ر که یک صدا دوبار تکرار شده هم می توان در هارمونی کنار یک آکورد با سه صدای محتلف استفاده کرد؟ یعنی مثلا در هارمنی کارمان از آکورد دو – می – سل به می – لا – می وصل کنیم
سلام
۱-این آکورد ها بیشتر کلاستر یا خوشه ای هستند تا کوارتال کوارتال ها عمدتا از فواصل چهارم تشکیل شده ساختارشون
۲-دوبل شدن ها و حذف ها در هارمونی یک موضوع کاملا رایجی هست و در بعضی از وصلها ما مجبور میشیم بعضی از نت های آکورد مقصد رو حذف کنیم یا دوبل کنیم در هارمونی عمومی حذف سوم چندان رایج نیست به خاطر اینکه سرشت آکورد رو مخدوش می کنه ولی پنجم حذفش اولویت داره اگر چه در بعضی از موارد سوم رو هم حذف میکنیم.
البته بستگی به نوع کلی رویکرد در اون هارمونی داره