هر کشوری براساس فرهنگ و شرایط اجتماعی خود دارای هنر منحصر به فردی است. تمام کشور های دارای تمدن همیشه یک موسیقی مخصوص به خود را دارند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.ما که در ایران بدنیا آمده ایم و ایرانی هستیم افتخار این را داریم که در کشوری زندگی می کنیم که خود صاحب موسیقی است. یعنی موسیقی ایرانی که تماما برگرفته از فرهنگ و هنر این مرز و بوم می باشد. یعنی موسیقی که برای ما قابل درک و فهم است. همه ی ما با موسیقی ایرانی بزرگ شده ایم! در جا های مختلف موسیقی ایرانی برای ما زمزمه شده است! حتی آنان که ادعای این را دارند تمام عمر خود موسیقی غربی گوش داده اند نیز باز با شنیدن موسیقی ایرانی حس متفاوت و عمیقی را تجربه می کنند. ما چه بخواهیم چه نخواهیم این موسیقی هنر ایرانی است مثل فرش ایرانی که خاص این مرز و بوم است موسیقی ایرانی نیز هنر من و شمای ایرانی است. در تمام دنیا وقتی کسی موسیقی غیر محلی خود را یادمیگیرد قطعا قبلش موسیقی کشور خود را بلد است! برعکس کشور ما که بیشتر نوازنده ها و آهنگسازها به هنر بومی خود راحت پشت می کنند.
موسیقی ایرانی – ما خود صاحب موسیقی هستیم!
یک واقعیت را باید پذیرفت ما هر چقدر دانش داشته باشیم هر چقدر اطلاعات در زمینه ی موسیقی های دنیا داشته باشیم باز هم به اندازه کسی که در آمریکا بزرگ شده است موسیقی مثلا جاز را نه می فهمیم و نه می توانیم مانندش اجرا کنیم همان طور که آن شخص نمی تواند موسیقی ایرانی را به مانند ما بفهمد و اجرا کند! این یک واقعیت و کاملا هم طبیعی است. قسمتی از هنر برای نشان دادن فرهنگ و آداب و رسومی که فرد به آنجا تعلق دارد می باشد. یعنی هنر هرکس برآیند تجربیات و تاثراتی است که از محیطی که در آن بزرگ شده، گرفته است. ما نمی توانیم این موضوع را پنهان کنیم و منکر شویم و بگوییم که نه من می خواهم هنرم مثل کسی باشد که در اسکاتلند بدنیا آمده است! هنر از درون انسان بیرون می آید و درون هرکس نماینده ی محیطی است که متعلق به آنجاست. به همین دلیل وقتی کسی از یک کشور و فرهنگ دیگری موسیقی کشور و فرهنگ غیر از خود را می خواهد اجرا کند هر چقدر حرفه ای باشد وقتی که یک بومی آن کشور و فرهنگ می شنود متوجه غریبه بودن آن می شود.
موسیقی ایرانی برای فرهنگ ما می باشد و ما باید قبل از هر چیز سعی کنیم هنر کشور خودمان را بشناسیم و بعد برویم سراغ هنر جهان و اگر لازم بود برای تقویت هنر خود از تکنیک های موسیقی جهان بهره ببریم. کاری که حبیب الله بدیعی در ساز ویولن کرد او آنچنان تکنیک های ویولن کلاسیک را در اجرای قطعات ایرانی هنرمندانه استفاده می کرد که منجر به پیشرفت هنری وتکنیکی ویولن ایرانی شد. درواقع در عین حال که ایرانی بودنش را حفظ می کرد از تکنیک های کلاسیک نیز به خوبی استفاده بهره می برد.
یک باور اشتباه در مورد یادگیری و ارائه هنر موسیقی:
در ایران معمولا بیشتر افراد گمان می کنند که اگر موسیقی ایرانی را یادبگیرند نمی توانند در جهان هنر خود را نشان دهند. و تنها راه نشان دادن هنر خود به جهانیان را یادگیری هنر غربی می دانند.خب نتیجه ی این دیدگاه چیست؟ نتیجه ی این دیدگاه این است که فرد از آنجا که خود متعلق به آن فرهنگ نیست بنابرین نمی تواند به خوبی آن کسی که در فرهنگ غرب رشد کرده هنر خود را به نمایش بگذارد بنابرین کم کم سر خورده می شود و نمی تواند به عنوان یک حرفه ای فعالیت کند! در تمام دنیا هنرمندان ابتدا هنر کشور خودشان را می شناسند بعد سراغ هنر و فرهنگ کشوری دیگر می روند. دقیقا این موضوع برعکس کشور ما است. خیلی ها حتی یادگیری موسیقی ایرانی را کسر شان خود می دانند. کسانی را دیده ام که چند سال موسیقی غربی( فرقی نمی کند کدام سبک) کار کرده اند آنقدر خود را گم کرده اند که وقتی صحبت از موسیقی ایرانی می کنیم شروع به تمسخر کردن می کنند! در حالی در موسیقی ایرانی چیز هایی را یاد میگرید که درکتان را نسبت به موسیقی چندین برابر می کند.
اما ما نباید فراموش کنیم در همین عصر معاصر در موسیقی ایرانی ما خیلی از بزرگان را به موسیقی جهان هدیه دادیم. بزرگانی که اعتبار موسیقی ایرانی هستند به مانند کیهان کلهر نمونه ای موفق از کسی که موسیقی ایرانی را به جهانیان معرفی کرد و گسترش داد و در حال حاضر به عنوان یکی از چهره های برجسته ی بین الملی موسیقی می باشد. ویا حسین علیزاده که بارها به خاطر آثارش در عرصه ی بین المللی جایزه گرفته است.
حسین علیزاده و کیهان کلهر – موسیقی ایرانی
ما نوازندگان موسیقی غربی فراوانی را داریم اما واقعا وقتی این نوازندگان را کنار نوازندگاه اصلی موسیقی غربی می گذاریم شاهد این هستیم که واقعا خیلی با آنها فاصله داریم! اما یک نکته را فراموش نکنید ما باید موسیقی غربی را به هر حال بدانیم اما بد نیست که نیم نگاهی هم به موسیقی کشور خودمان داشته باشیم. فراموش نکنیم که خود صاحب موسیقی هستیم.
موسیقی ایرانی و نداشتن یک تئوری مشخص به مانند موسیقی غربی:
علی رغم اینکه کوشش های فراوانی توسط موسیدانان ایرانی تاکنون شده است. هنوز که هنوز موسیقی ایرانی به شکلی سنتی و سینه به سینه آموزش داده می شود. یعنی بدون داشتن یک تئوری مشخص مثل موسیقی غربی در تمام زمینه ها ساز و هارمونی و آهنگسازی و… غربی ها همیشه از ما جلوتر عمل کرده اند آنها به این موضوع اهیمت دادند و موسیقی خود را گسترش دادند و برایش کتابها و منابع فراوانی نوشته شد که همین باعث شد خیلی سریع تر به جهان معرفی شود. اما ما در مورد موسیقی ایرانی همچنان در این زمینه خیلی قوی عمل نکرده ایم. موسیقی ایرانی هم به مانند موسیقی های دیگر مفاهیم و مقرات خود را دارد و فرد پس از گذراندن یک دوره ی موسیقی نزد یک استاد می تواند به این مفاهیم مسلط شود.
اهمیت احساس در موسیقی ایرانی:
در موسیقی کشور عزیزمان ایران احساس جایگاه بسیار ویژه ای دارد و میتوان گفت موسیقی ما یکی از احساسی ترین موسیقی های دنیا می باشد.احساس در سبک ایرانی انقدر قوی است که بیشتر تکنیک ها را تحت تاثر خود قرار داده و ما شاهد این هستیم که در بعضی از سازهای غربی مثل ویولن گاها نوازنده آنقدر به صدایی که تولید و البته تاثیرگذاریش توجه می کند که گاها نوازنده از آن فرم اجرایی اصلی ساز خارج می شود! ولی در نهایت ما آن قطعه را کاملا با احساس می شنویم و تحت تاثیرش قرار می گیریم درواقع در اجرای ساز شیرین نوازی در موسیقی ایران بسیار اهمیت دارد. بنابرین موسیقی ایرانی احساس عمیق جایگاه بسیار مهمی دارد.
ما به عنوان یک موزیسین ایرانی باید همیشه به هنر و فرهنگ کشور خود اهمیت بدهیم بعد برویم سراغ هنر کشورهای دیگر کاری که خیلی از کشورهای مثل ما که خود صاحب موسیقی هستند انجام می دهند. جالب است امروزه بدلیل اینکه بیشتر هنرمندان کمی مسیر بی هویتی را دنبال کرده اند، به جای آنکه موسیقی ما در موسیقی کشورهای دیگر اثر بگذارد این موسیقی ما هست که روز به روز تحت تاثیر موسیقی های دیگر قرار می گیرد و روز به روز آن رنگ اصیل خود را از دست می دهد. ما می توانیم اگر عللاقمند به یادگیری موسیقی غربی هستیم هم در موسیقی غربی فعالیت کنیم و آنرا یادبگیریم و هم نیم نگاهی هم به موسیقی خودمان داشته باشیم. و فراموش نکنیم ما هم موسیقی داریم و باید از آن مراقبت کنیم تا به نسل بعدی برسد و همین طور زنده نگهش داریم تا تحت تاثیر هنر غربی رو به نابودی کشیده نشود. همان طور که معماری ما در یک مقطعی کاملا تحت تاثیر معماری رم قرار گرفت موسیقی ایرانی هم یک همچنین اتفاقی برایش در حال وقوع است! چیزی که در همه ی کشورها اهمیت می دهند ابتدا هنر خود است که برای ما بی اهمیت است.
راجع به موسیقی ایرانی سعی می کنم مطالب بیشتر قرار دهم از این به بعد تا بیشتر آشنا شوید. همان طور که گفته شد نگاه صفر و صدی و تعصبی نیز نباید داشت این یعنی اینکه هم موسیقی غربی را یادبگیرید و هم نگاهی به موسیقی ایرانی داشته باشید تا پیشرفت و گسترش پیدا کند. نگاه تعصبی به هیچ عنوان نباید داشت ما باید با انواع هنر ها به اندازه ی خود آشنا شویم.
مقاله خوبی برای مقدمات بود. از شما سپاسگزارم.
مثلا خودِ من آلبوم « نی نوا » حسین علیزاده که سازهای زهی و نی هست را بسیار دوست دارم چون موسیقی اش با من حرف می زند. در حالی که موسیقی بتهوون را چنین احساسی ندارم.
این حرف از آن جهت نیست که مثلا ارزش بتهوون را زیر سوال ببرم چون من منتقد هنری نیستم. عدم برقراری ارتباط هم به معنای بی ارزش بودن نیست ؛ به هرحال در هنر « ارتباط حسی » خیلی مهم است و شما با آثار هنری اینجایی – اگر عالی باشند – بیشتر ارتباط برقرار می کنید تا اثار هنری جاهای دیگر ( البته این هم صفر و صدی نیست به هرحال عوامل زیادی دخیل هست در ارتباط گرفتن با اثر هنری )
2 نظر
مقاله خوبی برای مقدمات بود. از شما سپاسگزارم.
مثلا خودِ من آلبوم « نی نوا » حسین علیزاده که سازهای زهی و نی هست را بسیار دوست دارم چون موسیقی اش با من حرف می زند. در حالی که موسیقی بتهوون را چنین احساسی ندارم.
این حرف از آن جهت نیست که مثلا ارزش بتهوون را زیر سوال ببرم چون من منتقد هنری نیستم. عدم برقراری ارتباط هم به معنای بی ارزش بودن نیست ؛ به هرحال در هنر « ارتباط حسی » خیلی مهم است و شما با آثار هنری اینجایی – اگر عالی باشند – بیشتر ارتباط برقرار می کنید تا اثار هنری جاهای دیگر ( البته این هم صفر و صدی نیست به هرحال عوامل زیادی دخیل هست در ارتباط گرفتن با اثر هنری )
سپاس از شما با شما موافقم